انکه بر نسترن ازغالیه خالی دارد الحق اراسته خلقی وجمالی دارد درد دل بیش کی گویم که به جز باد صبا کس ندانم که در انکوی مجالی دارد دل چنین سخت نباشد که یکی برسر راه تشنه می میرد وشخص اب زلالی دارد زندگانی نتوان گفت وحیاتی که مراست زنده انست که بادوست وصالی دارد من به دیدار تو مشتاقم وازغیرملول گرترااز من وازعیرملالی دارد مرغ بر بام ترا داردومن برسرکوی حبذامرغ که اخر بر وبالی دارد غم دل باتو نگویم که نداری غم دلی با کسی توان گفت کهحالی دارد طالب وصل توچون اندیشه ی وصل حاصل انست که سودای محالی دارد
نوشته شده در پنج شنبه 89/8/6ساعت
3:3 عصر توسط نرگس افغان صفت
نظرات ( ) |
